Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - روزنامه هفت صبح: گزارشي درباره کتاب «کد 24» که روشن مي کند آثار صادق هدايت تحت تاثير فيلم هاي سينمايي چون «نوسفراتو»، «دراکولا»، «گولم» و... بوده. کتاب «گفت و گو با سايه» نوشته حبيب احمدزاده با عنوان فرعي «چگونه بوف کور ساخته و پرداخته شد» سال گذشته از سوي انتشارات سوره مهر منتشر شد. در انتهاي کتاب فيلم سينمايي «گفت و گو با سايه» ساخته خسرو سينايي در قالب سي دي ضميمه شده بود تا علاقه مندان بعد از مطالعه کتاب اين فيلم را نيز تماشا کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


ارتباط اين فيلم به کتاب احمدزاده، به اين جهت است که خسرو سينايي فيلم خود درباره هدايت را براساس همين کتاب ساخته است؛ فيلمي که يک دهه پيش توسط کارگردان مطرح سينماي ايران ساخته شد. در هر حال کتاب «گفت و گو با سايه» در مدتي کوتاه با استقبال مخاطبان مواجه شد و به چاپ دوم رسيد اما نويسنده ترجيح داد عنوان آن را در چاپ دوم به نام «کد 24» تغيير دهد. احمدزاده علت اين تغيير نام را «سردرگمي خوانندگان در جست و جوهاي مجازي» عنوان کرده بود. طبيعي هم هست. به هر حال مشابهت نام کتاب و فيلم خسرو سينايي عده اي را به دردسر مي انداخت اما چرا «کد 24» در ادامه اين گزارش ابتدا درباره نويسنده کتاب خواهيم گفت.

«کد 24» را براساس آنچه نويسنده توضيح داده رمزگشايي خواهيم کرد و سپس به دلايلي خواهيم پرداخت که نشان مي دهد، صادق هدايت تا چه ميزان تحت تاثير فيلم هايي که در فرانسه ديده است، «بوف کور» را نوشته. اهالي ادبيات حبيب احمدزاده را با مجموعه داستان «داستان هاي شهر جنگي» شناختند؛ مجموعه داستاني که اولين بار اواسط دهه هفتاد چاپ شد و بعدها از سوي انتشارات سوره مهر به چاپ هاي متعدد رسيد، تا جايي که هماکنون به چاپ هفدهم رسيده است. او در روايت اين کتاب، هم مهارت خود را در استفاده از تکنيک هاي داستاني نشان داد و هم ديدگاه خود درباره قصه نويسي. بعضي داستان هاي اين کتاب مثل «پر عقاب»، تکنيکي بودند و بعضي ديگر روايتي خطي و ساده داشتند اما احمدزاده نشان داد که اگر هم از تکنيک استفاده مي کند بيشتر قصه گويي را مد نظر دارد؛
نوعي روايت قصه که مي خواهد برخي واقعيت هاي جنگ را که کمتر به آن پرداخته شده، پررنگ کند. جنگ از منظر احمدزاده صرفا ويراني و تباهي نبود. نه احمد دهقان بود که اين روند هشت ساله را در «من قاتل پدرتان هستم» خلاصه کند و نه آن را به شکل تابلويي سفارشي و تبليغاتي عرضه کند. در هر حال «داستان هاي شهر جنگي» با استقبال مواجه شد. در سال 2010 توسط پال اسپراکمن، استاد دانشگاه راتگرز با عنوان A City Under Siege: Tales of the Iran- Iraq War منتشر شد. کريستف بالايي نيز چند سال بعد آن را به فرانسه منتشر کرد. همچنين کتاب در سال 1378 جايزه بهترين کتاب داستان کوتاه دفاع مقدس را از آن خود کرد و در سال 1379 نيز در جشنواره بيست سال داستان نويسي دفاع مقدس به عنوان برترين هاي اين حوزه شناخته شد.
اما اهميت احمدزاده در داستان نويسي جنگ و دفاع مقدس به کتاب «شطرنج با ماشين قيامت» بر مي گردد؛ زماني که اوايل دهه هشتاد نوشته شد و بار ديگر با استقبال خوانندگان مواجه بود. «شطرنج...» با نامه اي عجيب آغاز مي شود و به شرح مقابله رزمندگان ايراني با يکي از تجهيزات مرگ آساي رژيم بعث مي پردازد. اين رمان هم در حال حاضر به چاپ پانزدهم رسيده و از آثار خواندني در حوزه جنگ و دفاع مقدس است. رمان «شطرنج...» جوايز بيشتري را براي نويسنده به ارمغان آورد: جايزه کتاب سال شهيد حبيب غني پور، جايزه ادبي اصفهان، جايزه کتاب سال دفاع مقدس، نامزدي در کتاب سال انجمن نويسندگان و منتقدان مطبوعات کشور، قلم زرين و کتاب سال جمهوري اسلامي. رماني که باز هم توسط پال اسپراکمن ترجمه و در آمريکا منتشر شد.
احمدزاده اما بعد از اين، فعاليت هاي سينمايي خود را جدي تر دنبال کرد و به آثاري سينمايي نظير «اتوبوس شب» (به کارگرداني کيومرث پوراحمد)، «گفت و گو با سايه» (به کارگرداني خسرو سينايي) و... رسيد. البته جالب است بدانيد پيش از اين در فيلم «آژانس شيشه اي» حاتمي کيا نيز مشاور فيلمنامه بود. از جوايز او در سينما نيز مي توان به سيمرغ بلورين ويژه هيات داوران بخش مستند جشنواره بين المللي فيلم فجر و ديپلم افتخار جشنواره سينماحقيقت براي مستند «بهترين مجسمه دنيا» (1390)، تنديس جشن خانه سينما براي فيلمنامه «اتوبوس شب» (1384) و... اشاره کرد. با اين مقدمه حالا مي رسيم به اينکه چرا احمدزاده سراغ «صادق هدايت» رفت.

نقد ژنتيک چيست؟
نقد ژنتيک يا نقد تکويني چندان بين محققان ما سابقه اي ندارد. اوين صحبت ها راجع به اين نوع نقد شايد به دو کتابي برگردد که اواسط دهه هشتاد در ايران ترجمه و منتشر شدند؛ دو کتابي که هر دو به شدت خواندني و آموزنده هستند: اولي «کتاب من و ديگري» ترجمه و تاليف احمد اخوت (انتشارات جهان کتاب) و دومي کتاب «روح پراگ» نوشته ايوان کليما، ترجمه خشايار ديهيمي (نشر ني). نقد ژنتيک به شکل خلاصه روشي است که براساس زندگي نويسنده سراغ نقد آثار او مي رود. در توضيح بايد گفت تئوري «مرگ مولف» که براساس مقاله اي از رولان بارت، نظريه پرداز و متفکر فرانسوي، با همين نام Lamort fe l’auteur (مرگ مولف) در سال 1968 نوشته شد، جرياني را در نقد ادبي به راه انداخت؛ جرياني که سال ها همچنان بر ذهنيت نقد و منتقدان سطره داشت.
«مرگ مولف» به ساده ترين بيان جدا دانستن مولف از اثر خود بود؛ به اين معني که يک اثر ادبي را بايد مستقل از نويسنده، نظرات نويسنده و زندگي او بررسي کرد چرا که ريشه هاي عظيمي در ناخودآگاه فردي و ناخودآگاه جمعي دارد و گاهي حتي خلاف جهتي پيش مي رود که نويسنده گمان مي کند در پي رسيدن به آن بوده است. به عنوان مثال مي توان به بررسي آثار برتولت برشت و گوستاو فلوبر در کتاب «عيش مدام» نوشته ماريو بارگاس يوسا (ترجمه عبدالله کوثري، انتشارات نيلوفر) اشاره کرد. جايي که يوسا توضيح مي دهد، چگونه نيت نويسنده در آثار ادبي به نتيجه اي ديگر مي انجامد.
او در اين بخش از کتابش توضيح مي دهد که «برشت دموکرات آثاري را به قلم در مي آورد که در عمل انگار مخاطب خود را مشتي کودک يا ابله مي پنداشته» و «برخلاف او، فلوبر متفرعن و خودخواه، آثاري پديد آورد که آزادي خواننده را بديهي مي شمرد» (246). به همين جهت به نظر مي رسد که تئوري «مرگ مولف» همچنان هم رگه هايي از حقيقت را آشکار کند اما ناديده گرفتن زندگي نويسنده در خلق آثار او نيز شايد رويه ديگر افراط کاري باشد.
براي همين در نقد ژنتيک يا تکويني، زندگي نويسنده، مکان رشد و نمو او، آشنايي هاي او، آثاري که در طول زندگي خوانده و ديده، آدم هاي تاثيرگذاري که با آن ها آشنا شده، همه و همه، دست مايه هايي هستند براي اين که بتوانيم روند خلق آثار ادبي يا هنري اش را بررسي کنيم. با اين مقدمه حبيب احمدزاده در کتاب «کد 24» سراغ بخشي از زندگي صادق هدايت رفته که در فرانسه زندگي مي کرد، زياد به سينما مي رفت و به شدت تحت تاثير بعضي آثار سينمايي آن روزگار قرار گرفته بود؛ آثاري نظير «نوسفراتو»، «دراکولا»، «گولم» و... که در ادامه به آن ها اشاره خواهيم کرد.

عدد 24 در آثار هدايت
احمدزاده در کتاب خود اشاره مي کند که: «صادق هدايت در سرتاسر «بوف کور» به اعداد مرموزي اشاره دارد.» او مثال هايي در اين زمينه مطرح مي کند که منتقدان کمتر به آن توجه کرده اند. چنانچه مصطفي فرزانه در کتاب «آشنايي با صداق هدايت» نيز خود مي نويسد: «من سر يک عشق، دو دفعه اقدام به خودکشي کردم. دو سال، دو سال آزگار، بله 24 ماه، مثل عدد 24 توي «بوف کور»، 24 ساعت، 24 شاهي، دو قران و يک عباسي، 24 ماه... همين عدد 24 که يکجا تبديل مي شود به دو قران و يک عباسي و مي گويد تمام سرمايه زندگي اش است... براي اين که سرمايه زندگي 24 ساعت است... شب است و روز... او دو سال، يعني 24 ماه بوده... اما تا حالا اين همه اظهارات معلومات کرده اند، کسي به اين مطلب ساده توجه نکرده.» (از کتاب «آشنايي با صداق هدايت» نوشته فرزندان مصطفي، نشر مرکز، ص 112)
احمدزاده در ادامه مثال هايي از «بوف کور» در تکرار اين عدد آورده است که توجه خواننده را تحريک ميکند اما چندان سراغ رمزگشايي اين عدد نرفته. او درواقع مقدمتا اشاره کرده است که منتقدان چندان به نظرات خود نويسنده (صادق هدايت) و اسناد تاريخي توجه نکرده اند و با رويکردهاي انتزاعي سراغ تفسير آثارش رفته اند. به هر حال دليل انتساب «کد 24» و عنوان کتاب احمدزاده نيز همين است، هر چند همان طور که گفته شد خود احمدزاده هم فقط به اين عدد توجه داده است و سراغ رمزگشايي آن نرفته است.

شباهت هاي «بوف کور» و «دراکولا»
فيلم «نوسفراتو» از آثار سينمايي است که آن را آغاز جريان فيلم هاي ژانر وحشت مي دانند. اين فيلم به کارگرداني فردريش ويلهلم مورنائو در سال 1922 ساخته شد که تقريبا شش سال قبل از نوشتن «بوف کور» بوده است. جالب اينجاست «نويفراتو» خود تحت تاثير رمان «دراکولا»ي برام استوکر بوده است؛ کتابي که در سال 1899 چاپ شد و آغازگر آثاري با حضور دراکولا و خون آشام ها در ادبيات و سينماست. با اين مقدمه احمدزاده در کتاب خود به تاثيرگذاري برخي آثار و فضاهاي سينمايي بر آثار داستاني هدايت مي پردازد که يکي از آن ها دراکولاي «نوسفراتو» است. هدايت در پاريس اين فيلم را ديده بود و شواهدي که احمدزاده در تاثيرپذيري هدايت از اين فيلم مي آورد، بسيار قابل تامل است. در ادامه يک نمونه را ذکر مي کنيم:
هدايت (بوف کور)
رفتم در اتاقم و چمدان مرده را به زحمت تا دم در آوردم. ديدم يک کالسکه نعش کش کهنه و اسقاط دم در است که به آن دو اسب سياه لاغر مثل تشريح بسته شده بود. پيرمرد قوزکرده، آن بالا، روي نشيمن نشسته بود و يک شلاق بلند در دست داشت، ولي اصلا برنگشت به طرف من نگاه بکند. من چمدان را به زحمت در درون کالسکه گذاشتم که ميانش جاي مخصوصي براي تابوت بود. خودم هم رفتم بالا ميان جاي تابوت دراز کشيدم و سرم را روي لبه آن گذاشتم تا بتوانم اطراف را ببينم... شلاق در هوا صدا کرد. اسب ها نفس زنان به راه افتادند. از بين آن ها بخار نفس شان مثل لوله دود در هواي باراني ديده مي شد و خيزهاي بلند و ملايم بر مي داشتند... صداي زنگوله هاي گردن آن ها در هواي مرطوب با آهنگ خاصي مترنم بود.. مه غليظ اطراف جاده را فراگرفته بود...
برام استوکر (دراکولا)
سورچي کالسکه مسافربري بلادرنگ دست بهکار شد و با عجله و شتاب زايدالوصفي، چمدان ها را از کالسکه پايين آورد و در درشکه روباز چهار اسبه گذاشت. من هم به نوبه خود از کالسکه پياده شدم و با کمک درشکه چي که دستش را به پايين و به طرف من دراز کرده بود، از رکاب بالا رفتم و در درشکه نشستم. دستي که گويي از آهن ساخته شده بود... تنها درشکه چي بود که بدون کمترين ترس و لرزي، سر جايش نشسته و درشکه را هدايت مي نمود. دائما سرش را مي چرخاند و به چپ و راست جاده مي نگريست. من هم بي اختيار با نگاه هايم، مسير نگاه درشکه چي را تعقيب مي کردم، ليکن هنوز موفق نشدم چيزي در آن تاريکي ببينم...

حبيب احمدزاده
نظرات نويسندگان و سينماگران درباره کتاب «کد 24» نوشته حبيب احمدزاده
جهانگير هدايت: درباره صادق هدايت و بوف کور بسياري پژوهش کرده اند ولي کار آقاي احمدزاده بسيار دقيق است که به ريشه مي رود و درواقع به پژوهشي حرفه اي مي پردازد. او مثبت يا منفي نگري ها و نيز همه حاشيه را کنار مي زند تا بي طرفانه و مستقل به کار خود بپردازد.
رضا اميرخاني: اين تحقيق مي تواند يک انقلاب عظيم در نگاه همه ما به صداق هدايت ايجاد کند و بي شک آيندگان درباره اين کتاب بسيار بيشتر از ما صحبت کرده و قدر آن را بيشتر خواهنددانست.
خسرو سينايي: تحقيق و کتابي که به دنبال بت سازي است و نه صرفا بت شکستن و دعوا راه انداختن. بلکه تنها و تنها هدفش بالا بردن درک و شناخت ما از موضوعات پيرامون خود است.
بهروز افخمي: خواندن اين کتاب براي همه کساني که به هر نوعي، خوب و بد، افسانه صداق هدايت توي گوش شان زياد خوانده شده، واجب عيني است.
رضا کيانيان: تا به حال از اين زاويه به آثار هدايت نور پاشيده نشده بود. با خواندن اين کتاب مي توان لايه هاي پنهاني از هدايت را شناخت و کليد تازه اي براي خروج از هرازتوي آثارش به دست آورد.
مسعود فراستي: در يک کلام اين کتاب ادعا نمي کند. اين کتاب اثبات مي کند.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۲۳۲۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

احمدزاده بازی با پرسپولیس را از دست داد

به گزارش "ورزش سه"، فرشاد احمدزاده که علیرغم مصدومیت قدیمی در جدال مقابل استقلال ملاثانی برای این تیم به میدان رفت، اکنون با تشدید مصدومیتش وضعیت مبهمی برای حضور در تهران و همراهی این تیم خواهد داشت.

احمدزاده که در انزلی و دیدار مقابل ملوان دچار آسیب دیدگی شده بود، مقابل استقلال ملاثانی و دیدار حذفی نیز در ترکیب تیمش به میدان رفت و در نهایت طلایی‌پوشان موفق شدند با شکست حریف خود، راهی مرحله بعدی این جام شوند.

اکنون اما این هافبک تکنیکی با تشدید مصدومیتش پیگیر مراحل درمانی خود است و امروز نیز باید MRI بدهد تا وضعیتش مشخص شود. سپاهان قرار است روز 12 اردیبهشت در چارچوب هفته بیست و پنجم لیگ مقابل پرسپولیس و در استادیوم آزادی قرار گیرد و باید دید احمدزاده قادر خواهد بود شرایط بازگشت را برای خود شکل دهد یا با بدشانسی این دیدار حساس را از دست خواهد داد.

احمدزاده که سابقه حضور در پرسپولیس را در کارنامه دارد، طی فصول اخیر و بعد از جدایی از این تیم، نمایشی موفق برابر سرخ‌ها در ترکیب تیم‌های فولاد خوزستان و سپاهان داشته و توانسته موفق به گلزنی نیز شود و برای این بازی نیز انگیزه زیادی دارد. او بعد از انجام ام آر آی باید مراحل درمانی خود را پشت سر بگذارد و در انتظار پاسخ پزشکی برای احتمال حضور و همراهی تیمش در این بازی باشد.

دیگر خبرها

  • داستان فلسطین آنقدر جذاب است که نیازی به تخیل ندارد
  • «مصلای تهران» یا «شهرآفتاب» داستان یک تلخی بی‌پایان
  • شمه‌ای از بی‌کفایتی پهلوی
  • داستان جذاب زندگی یک نوجوان در «جرئت و حقیقت»
  • سپاهان قبل از دیدار با پرسپولیس قربانی داد
  • یک سپاهانی دیگر به بازی با پرسپولیس نمی رسد
  • رضا اسدی به بازی با پرسپولیس هم نمی‌رسد
  • احمدزاده بازی با پرسپولیس را از دست داد
  • کدام کتاب «سروش صحت» باعث صف طولانی در اصفهان شد؟
  • دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند/او برای برگشت از سفر، چندین قرار کاری گذاشته بود و قول داده بود برای دیدن خواهرش به زاهدان برود