آیا صادق هدایت نویسندهای «جهانی» است؟
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۸۹۸۸۵۹
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ- بهمنیار پورسینا
بسیار می شنویم که صادق هدایت نویسندهای برجسته و البته «چهرهای جهانی» است. من البته صلاحیتی برای اظهارنظر دربارهی میزان برجستگیِ یک نویسنده ندارم و قصد هم ندارم با نظردادن دربارهی چیزی که از آن بیخبرم خود را مضحکهی عام و خاص کنم، هرچند احتمالاً از آنچه میگویم مشخص میشود که حداقل این گزاره صادق است که صادق خان در فهرستِ نویسندگانِ محبوبِ من به انتهای فهرست نزدیکتر است تا ابتدایِ آن، حتی در فهرستِ نویسندگانِ ایرانی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما عبارت «چهرهی جهانی» همیشه برایم بسیار جال توجه بوده است و بد ندیدم که کمی دربارهی این چهرهی جهانی جستجو کنم. پیش از بیانِ نتایجِ جستجو اما کمی دربارهی سابقهی این جلب توجه توضیح میدهم. من هم مثلِ بسیاری دیگر از مخاطبانِ جدیِ ادبیاتِ داستانی – البته «جدی» نه به معنای متوهمانهی آن، بلکه به معنایِ کسی که به طور جدی ادبیاتِ داستانی را دنبال میکند - خیلی زود خواندنِ آثار هدایت را آغاز کردم و قاعدتاً از همان اول هم شنیده بودم که «بوف کور» در میانِ آثار صادق خان حکم «بیتالغزل» دارد و باید آن را «شاهکارِ» او به حساب آورد و جسته و گریخته هم شنیده بودم که آثار او و از جمله همین شاهکارِ فوقالذکر به السنهی فرنگی ترجمه شده و برای همین وقتی برای بار اول مسیرم به فرنگ خورد وقتی در جمعِ دوستانِ ادبیاتخوانده بودم بحث از صادق هدایت را پیش کشیدم و «با کمالِ تعجب و ناباوری!» دیدم نه فقط اسمِ او به گوششان نخورده، که حتی بعضی نمیدانستند در ایران و به زبان فارسی رمان هم نوشته شده است. این افرادی که میگویم البته از عوامِ کالانعام نبودند و همه به اصطلاح «خورهی» ادبیات به حساب میآمدند و حتی یکی دو نفرشان داستان هایی از پرت ترین سرزمینها و منزوی ترین زبان ها هم خوانده بودند. این تجربه بدون استثناء در همهی جلسات و دیدارهایی که با دوستانِ اهل ادبیات در کشورهای اروپایی داشتم تکرار شد و حتی وقتی با دوستِ ایرانیِ اهلِ ادبیاتی صحبت میکردم، گفت که زمانی که او در کتابخانهی بزرگی در امریکا - به گمانم کتابخانهی کنگره - به دنبالِ ترجمهی انگلیسیِ بوفِ کور گشته، دیده که در تاریخِ آن کتابخانه، و از زمانی که آن کتاب را خریده بودند، حتی یک نفر هم (دقت کنید، حتی یک نفر!) آن کتاب را به امانت نگرفته بوده و آن دوست هم، با اینکه سلیقهای نزدیک به من داشت و «خاص» بودنی در آثار صادق خانِ هدایت نمیدید، به هر حال رگِ ایرانی بودنش جنبیده بود و آن کتاب را گرفته بود تا حداقل یک بار آن کتاب به امانت رفته باشد.
با این اوصاف، جستجویی کردم تا ببینم آیا دربارهی صادقِ هدایت به زبانهای اروپایی و خصوصاً انگلیسی کتاب منتشر شده است یا نه.اولین جایی که به ذهنم رسید صفحهی ویکیپدیای هدایت به زبانهای اروپایی بود و در آنجا، البته که آثاری از و دربارهی او به زبانهای اروپایی هست. اما اولاِ آثارِ خودِ هدایت را (عموماً؟) ناشران بزرگ منتشر نکردهاند و ثانیاً آثارِ دربارهی او را عموماً ایرانیها نوشتهاند. البته این دو نکته ضرورتاً نشان از ضعفِ آثارِ او، و همینطور آثارِ دربارهی او، نیست و البته برخی از آثارِ دربارهی او را برخی از برجستهترین آکادمیسینها و ایرانشناسانِ ایرانی نوشتهاند. نکتهی من این است که وقتی از جهانگیر شدنِ آثارِ نویسندهای حرف میزنیم، از نشانههای آشکارِ آن یکی این است که اولاً ناشرانِ بزرگ آثارِ او را منتشر میکنند، و ثانیاً توجهِ آکادمیسینهای غربی هم به طور گسترده به آن نویسنده جلب میشود. برای اینکه این مسئله واضحتر شود، به راحتی میتوان صادق هدایت را با نویسندگانی از کشورهای دیگر مقایسه کرد. جز این، البته، در آمازون و گوگلاسکالر جستجو کردم و چیز دندانگیری جز همان چیزهایی که گفتم پیدا نکردم.
می توان ساعت ها و حتی ماه ها و سال ها درباره دلایل و عواملِ این ناشناختگیِ ادبیات مدرن فارسی به طور عام و البته آثار صادق هدایت به طور خاص صحبت کرد و درباره آن کتاب ها و رساله ها نوشت. بدون هیچ شک و شبهه ای یادداشتی کوتاه اما جای حکم کلی صادر کردن نیست و من هم قصد چنین کاری ندارم. اما این که دلیل یک اتفاق را ندانیم باعث نمی شود که بتوانیم آن حقیقت را کتمان کنیم. به هر دلیل، ادبیات ما، و حتی آثار کسانی که ما به درستی یا نادرستی بهترین و بزرگ ترین نویسندگان فارسی زبان می دانیم، در جهان ناشناخته است و حتی به رغم تلاش های چند دهه تعداد بسیار معدود آکادمیسین هایی که درباره این ادبیات می نویسند، این آثار و نویسندگان هنوز توجه جهانی را به خود جلب نکرده اند. این البته خود یک دلیل این عدم موفقیت می تواند باشد. اگر نگاهی به کتاب ها و مقالات منتشر شده درباره نویسندگانی که جهانی شده اند بیندازیم، از غول های ادبی مانند تولستوی و داستایفسکی و هوگو و پروست گرفته، تا معاصرترها مانند مارکز و یوسا، می بینیم که هر سال تعداد بی شماری مقاله و کتاب و پایان نامه درباره آثار آنان به زبان های اروپایی و خصوصاً انگلیسی که از هر زبانی پر مخاطب تر است منتشر می شود و البته این آثار عموماً کیفیت مقبولی دارند و گاه بسیار درخشان اند. اما در ایران و به زبان فارسی، ما عموماً به این آثار بی توجهیم و آن اندک توجه هم یا کیفیت لازم را ندارد یا اگر دارد، نویسنده توان یا انگیزه نگارش آن به زبانی پر مخاطب را ندارد. ما تنها زمانی می توانیم در عرصه جهانی ادبیات عرض اندام کنیم که، اولاً، آثاری در قد و قامت جهانی تولید کنیم، و ثانیاً، محققان و منتقدانی داشته باشیم که بتوانند به این زبان ها آثاری تولید کنند و در جهان عرضه کنند. تا زمانی که این دو خلاء پر نشود، نمی توان و نباید به توهماتی از این دست که صادق هدایت یا برخی دیگر از نویسندگانِ «مشهور»، جهانی هستند دامن زد.
کد خبر 4359669منبع: مهر
کلیدواژه: صادق هدایت معرفی کتاب نویسندگی کتاب و کتابخوانی ادبیات ترجمه معرفی کتاب گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بازار نشر ادبیات جهان صنایع فرهنگی کتاب معرفی نشریات نقد کتاب داستان نویسی ادبیات داستانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۹۸۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تاریخ بردهداری به زبان طنز
کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ اینها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند.» آنچه خواندید بخشی از بیانات رهبری در باب کتاب «سرگذشت استعمار» است که بهتازگی مجموعهای نمایشی ازآن اقتباس شده و برای گروه نوجوان روی آنتن رفته است. به این بهانه نگاهی به چند و چون این کتاب و همچنین اثر اقتباس شده از آن انداختیم.برگ اول
واقعیت فانتزی
مجموعه نمایشی «هیس، هیچی نیس!» که بهتازگی روی آنتن شبکه دوی سیما رفته،ویژه مخاطبان نوجوان در مرکز سوره تولید شده است. تهیهکنندگی این اثرراحمیدرضا عطارد بهعهده دارد وکارگردانی آن را هم حسین حقانی به انجام رسانده است.دراین سریال به زبان طنز و در قالب فانتزی تاریخچه بردهداری و استعمار به تصویر کشیده شده تا مخاطبان نوجوان هم با این بخش از تاریخ جهان آشنا شوند وباسبک انتخاب شده برای روایت، زهر آن گرفته شود.زینب یزدانی،سردبیر مجموعه دراین خصوص به جامجم گفت: دوره تاریخی انتخاب شده بسیار تلخ است و به همین علت در نظر داشتیم با زبان طنز، زهرش را بگیریم تا برای این گروه سنی جذابتر شود. در این اثر ساختارشکنی کردیم که امیدوارم مخاطب بپسندد. در تیم پژوهش اطلاعاتی را که سند محکم داشت به نویسنده میدادیم اما دست او باز بود که این دادهها را در قالب نمایش بازآفرینی کند تا برای مخاطب نوجوان جذابیت داشته باشد. فکر میکنم سالهاست چنین کاری برای مخاطبان نوجوان انجام نشده بود.
برک دوم
این قصه خواندنی است
کتاب ۱۵جلدی سرگذشت استعمار که به قلم مهرداد میرکیایی نوشته شده، منبع اقتباس سریال «هیس، هیچی نیس!» قرار گرفته است. این کتاب را سوره مهر منتشر کرده و در بخشی از آن میخوانیم: در همین روزها مردی که خودش را تاجر انگلیسی معرفی میکرد همراه فردی هندی که مانند سادات دستار سبزی به سر بسته بود و ادعا میکرد نامش سید کرامتعلی است، از تبریز به سوی استرآباد به راه افتاد. این دو مسافر در میان ترکمنها از حوادثی که در قفقاز رخ داده بود، جنگهای ایران و روسیه و شکست سخت ایران صحبت میکردند. دو غریبه عجلهای برای ادامه سفر نداشتند. آنها پس از دیدار با گروهی از ترکمنها به ملاقات دستهای دیگر میرفتند و... .
برگ سوم
هر جلد، یک ماجرا
همانطور که اشاره شد، این کتاب ۱۵جلد است که در هرکدام به ترتیب میخوانیم:
سفر به آن سوی دریاها(جلد۱): در این کتاب ماجراهای سفرهای دریایی پرتغالیها و غارتهایشان شرح داده شده است.
گرگها با چشم باز میخوابند(جلد۲): دراین جلد ماجرای استعمار انگلیس برهند وچپاول ثروت هند توسط ملکه انگلیس شرح داده شده است.
شکار انسان(جلد۳): بردهداری غربیها وشکار انسانها ازقاره آفریقا در این جلد از کتاب به رشته تحریر درآمده است.
صلیب خونین (جلد۴): اروپاییها هرجا میرفتند همراهشان کشیشها را هم میبرند به این بهانه که میخواهند مسیحیت را گسترش دهند اما ... .
راهپیمایی اشکها (جلد۵): ماجرای قتل و قارت بومیان سرخپوست قاره آمریکا در این کتاب مستند شده است.
فاختهها لانه ندارند(جلد۶): درشهر ونیز که دریانوردان معروفی داشت،هرساله حاکم با دریاازدواج میکرد تاصاحب دریا شود...!
سفر الماس (جلد۷): حکایت این کتاب، حکایت الماس است و سفرهای دریایی رزمناو انگلیسی برای ملکه انگلستان.
به دنبال کادی (جلد ۸): کادی پارچهای است که با گاندی آن را نماد استقلالطلبی در هندوستان کرد و نهایتا هند را از استعمار انگلستان درآورد.
افطار در کلیسا (جلد ۹): مهدی میرکیایی دراین جلد ازکتاب سرگذشت استعمار،ماجرای خالی شدن خزانه پرازالماس وفیروزه و سنگهای قیمتی ایران را نوشته است.
گنجهای کلات (جلد۱۰): این کتاب در مورد تاریخ ایران و اشتراکش با استعمار است. ماجرای محمود افغان و شاه سلطان حسین.
جوانههای آتش (جلد ۱۱): این جلد از کتاب هم در مورد تاریخ ایران و این بار دوره قاجار و اشتراکش با استعمارگران است.
بازی بزرگ (جلد۱۲): این جلد از کتاب هم دوباره درباره تاریخ ایران و استعمار انگلستان است و جدایی بخشهایی از ایران.
ماجرا هنوز تمام نشده (جلد ۱۳): در کنار ایران معاصر،امپراتوری بزرگ دیگری هم بودبه نام عثمانی. استعمار علاوه بر ایران، تمایل نداشت عثمانی هم بزرگ باقی بماند.
فارغالتحصیل زندان (جلد ۱۴): یک روزنامهنگار که در حال ارسال اخبار هیجانانگیز از آفریقاست، به دستور پادشاه بلژیک شروع به خرید زمینهای آفریقاییها میکند. او این زمینها را به بهای اندک میخرد، آن هم سه برابر مساحت بلژیک.
ملکه تهیدست (جلد ۱۵): داستان، داستان مواجهه ناوگان دریایی قدرتمند انگلستان با چینیهاست.